دل نوشته های یک دیوانه
من که تسبیح نبودم،تو مرا چرخاندی //// مشت بر مهره تنهایی من پیچاندی مهر دستان تو دنبال دعایی میگشت //// بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی ذکرها گفتی و بر گفته خود خندیدی //// از همین نغمه تاریک مرا ترساندی بر لبت نام خدا بود-خدا شاهد ماست //// بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت //// عادتت را به غلط چرخه ایمان خواندی قلب صد پاره من مهره صد دانه نبود //// تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی جمع کن:رشته ایمان دلم پاره شدست //// منکه تسبیح نبودم،تو مرا چرخاندی
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |